هفدهم مردادماه، با عنوان جهادگران عرصه اطلاعرسانی نام نهاده شده است، در یک کلمه «خبرنگار» نبض تپندهی تاریخ و روح پرسشگر جوامع بشری بوده و هست و بشریت فعلی به هر چیز و هر کس که در حال و گذشته، استناد میکند.
روز خبرنگار بر فعالان و جهادگران عرصه اطلاع رسانی مخصوصا همکاران خوبم در ایکنا مبارک باد
«خبرنگار کیست و خبرنگاری چیست؟»
بسم الله الرحمن الرحیم کلمهای است مرکب که مرکب تندرو و قارهپیمای تاریخ بشر بوده و هست. از آن هنگامهای که «ابوالبشر» را بر ممنوعیت از خوردن «درخت ممنوعه» خبر داد و نمرودیان را نیز از در هم نوردیده شدن بتهایشان توسط «ابراهیم» خلیلالرحمن آگه ساخت، بر تارک گیتی درخشش داشته و دارد. اسم مبارکش را منظور نیست، بل رسم مقدسش را که آگاهی بخشیدن است مقصود همی باشد و عنوان پر خیر و برکتش هم همان کلمهی مرکبی است که عبارت است از «خبر» و «نگار»
آری، هفدهم مردادماه هر سال روز خبرنگار و سالروز شهادت شهید محمود صارمی (رضواناللهتعالیعلیه) است که خبرسازان را شاهد بود و هست و نگارش اخبارشان را مأمور بود، این روز مهم، مبارک و تاریخی، بهانهای را برای این قلم به وجود آورد تا نکاتی چند را تقدیم بدارد:
1.«اولین سفیران جهان هستی»...
«اولین سفیران جهان هستی» که امنای وحی هستند و از لاهوت آمدند تا پیامبران اولوالعزم حضرت حق جلتعظمته که از ناسوت مأمور شدند جملگی به نوعی خبرنگار بودهاند و پیش از آنان خداوند «لمیلد و لمیولد» خبرنگاری است که خود خالق خبر است و اعزامکنندهی خبرنگاران بیشماری است که مستندترین دفتر یادداشت خبریش قرآن کریم است و مطمئنترین خبرنگار اعزامیش حضرت محمد(ص) است.
2.خبرنگار»، فقط یک واژه نیست...
جملهی انبیاء صلواتالله علیهم اجمعین که نوع بشر مرهون آنان است، در واقع پیامبران و خبرنگاران الهی هم بودهاند. تمام مصلحان جهان که بشریت در طول تاریخ مدیون آنان بوده و هست، خبرنگارانند، و همچنین هستند سلاطین ستمکار و طواغیت جنایتکار.
3.زینب(س)؛بزرگترینخبرنگاردیناسلام ...
بلی، شیرینترین تاریخساز مکتب ما «حسین(ع)» است و بهترین خبرنگار دین ما «زینب(س)» است و مستندترین دفتر مکتوب اسلام ما «عاشورا» است. ای کاش فرصت میبود که در مناقب خبرنگار و خصال خبرنگاری بیش از این مینگاشت، دریغا که فرصت اندک است و مطلب مستند در این مسیر بسیار، لاجرم باید بگذاشت و بگذشت.
4.شهیدان عرصه اطلاعرسانی ...
آری، خبرنگاران شهید و جلیلالقدر و والامقامی چون: شهید آوینی، شهید صارمی، شهید عمرانی، شهید نیلی، شهید قریب و شهید ... که «رضوان منالله اکبر» روزیشان و «ادخلوها بسلام آمنین» منزلشان باد، حق و حقوق مادی و معنوی خود را از دلبر شیدا و دلربای هستی دریافت کردند و اینک در جوار رحمت حق آرمیدهاند و اعمال و گفتار ما را با دقت تمام زیرنظر دارند که دعا میکنیم شرمندهی آنان نشویم و موجبات رضایت خاطرشان را رقم بزنیم انشاءالله.
شغل خبرنگاری: اولاً، سخت است و زیانآور. ثانیاً، صاحبش را به انواع امراض روحی و جسمی مبتلا میسازد. ثالثاً، جزو ده (10) شغل پرخطر جهان است. رابعاً، میانگین عمر آنان 15 سال کمتر از بقیهی مردم است. خامساً، اکثر قریب به اتفاقشان گرفتار گردندرد، دستدرد، گزگز انگشتان، فراموشی و کمبینایی شده و میشوند. سادساً، بسیاری از آنان تحت فشارهای روانی قرار دارند. سابعاً، جمع کثیری از این قشر مهم، گرفتار مشکلات و اختلافات خانوادگی میشوند. ثامناً، تقریباً همهی آنان به زخممعده، مشکلات دیگر گوارشی، ناراحتیهای عصبی و خستگیهای مفرط مبتلا میگردند. تاسعاً، 92% از خبرنگاران از کمبود درآمد ماهیانه رنج میبرند و شرمنده اهل و عیال خویشند. عاشراً، به اعتقاد این قلم شخصیت خبرنگاری در جامعهی ما ناشناخته و شخص خبرنگار مورد بیمهری هستند و حق و حقوق مادی و معنوی آنان ادا نشده است کما اینکه خلبانان کشور نیز ...،. سرانجام، آیا سزاوار است که فقط به روز 17 مرداد هر سال که به عنوان «روز خبرنگار» نام گرفته است، بسنده کنیم؟. و درصدد رفع انواع مشکلات خبرنگاران که پارهای از آنها را برشمردیم، نباشیم.
روز خبرنگار بر فعالان و جهادگران عرصه اطلاع رسانی مخصوصا همکاران خوبم در ایکنا مبارک باد (1)
_________________________________________________________________________________
پی نوشت :
(1)من خودم رو خبرنگار به حساب آوردم
به نام حضرت دوست
میخواهیم بریم میهمانی...
میان میهمانی؟!
میخواهم بروم دیدن یک عده جانباز که سالهاست توان حرکتشون را از دست دادن
اونهایی که سلامتیشون را به خاطر حفظ جان ما از دست دادند.
اونهایی که سالهای سال هست توی یک آسایشگاه روی یک تخت فقط توان تکان دادن پلک چشماشون را دارند.
اونهایی که بعضیهاشون هچون شمع ذره ذره شمع وجودشان آب شد و به خیل شهدا پیوستند. و آلان کنار تختشون عکسی با نگاهی پر معنا به یادگار باقی مانده است.
اونهایی که سینههاشون مملو از خاطرات شیرین دوران دفاع مقدس تلخ بعد از جنگ هست.
اونهایی که ............
بهتر نیست خودتون بیان دیدنشون؟
منتظرتان هستم.
وعده دیدار :
زمان:
پنج شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۶ رأس ساعت ۱۰ صبح
مکان:
تهران - اتوبان شهید چمران - خیابان ولنجک - رو به روی ساختمان اجلاس
- خیابان مقدس اردبیلی - خیابان ثارالله - « خیلی باید بیان بالا »
آسایشگاه جانبازان ثارالله
عزیزانی که تشریف میارن - لطفا به واحد فرهنگی آقای اسفندیاری مراجعه کنند .
حضرت علی (ع) در خطبه 90 نهجالبلاغه به بیاناتی زیبا و تعابیری دقیق، داستان زمین و آنچه بر آن گذشته را چنین بیان میفرماید:
خداوند زمین را در امواج شدید و با صولت و در دریاهای پر آب فرو برد، در حالی که موجهای عظیم آن دریاها به هم میخوردند، و امواج بلند آن که در حال تدافع یکدیگر بودند به هم میکوفتند و همانند شتران نر در موقع هیجان و مستی کف به وجود میآوردند. پس سرکشی آب به خاطر سنگینی زمسن حالت فروتنی گرفت، و چون زمین به سینه خود به روی آب قرار گرفت اضطراب و هیجان آب فرو نشست و چون با شانه خود مانند حیوانی که در خاک بغلتد بر روی آب درغلتید آب آرام گرفت. آب پس از هیجان و اضطراب امواجش آرام و مغلوب شد، و در دهنه خواری مطیع و اسیر گشت. زمین گسترده شده در میان آن آب پر موج ساکن شد، و آب را از نخوت و کبر و از باد دماغ و سرکشی و تجاوز بازداشت، و دهان آن را که پر موج بست، و آب از آن همه هیجان و هیبت و جست و خیز به جای خود نشست.
پس از آنکه هیجان آب از زیر اطراف زمین ساکن شد، و کوههای بلند سرکشیده را که بر دوش زمین قرار داشت بر روی خود حمل نمود، خداوند آبهای چشمهها را از بالای بینیهای زمین (قله کوهها) به جریان انداخت، و در پهن دشتها و رودخانهها سرازیر ساخت، و حرکات زمین را با کوههای لنگر انداخته، و به وسیله صخرههای بزرگ سر به فلک برداشته تعدیل نمود. زمین به علت نفوذ کوهها در پهنه آن، و به خاطر فرو رفتن ریشه کوهها در اعماق آن، و سوار شدن آن صخرههای بزرگ بر گردن و طبقات زیرین آن آرامش و استقرار یافت.
خداوند میان زمین و جوّ را فراخ نمود، و هوا را برای تنفس ساکنان آن مهیّا فرمود، و تمام نیازمندیهای اهل زمین را از دل زمین بیرون آورد. سپس بلندیهای زمین را که بیگیاه بود و آب چشمهها به آن نمیرسید، و جویبارها وسیلهای برای رساندن خود به آن زمینهای مرتفع نمییافتند رها نساخت، بلکه ابرهایی آفرید تا عرصههای مرده آن بلندیها را احیا کنند، و گیاهش را برویانند.
ابرها را پس از پراکندگی قطعاتش و جدایی پارههایش به هم الفت و التیام داد، تا چون آب درون ابر به جنبشی سخت برآمد، و در حواشی آن برق بدرخشید، و درخشش برق در میان قطعات ابر سپید و انبوه خاموش نشد، خداوند آن ابر پر باران را در حالی که قطعاتش به هم پیوسته بود فرستاد، در حال که به زمین نزدیک شدند، و بادها بارانهای آن را پی در پی همچون دوشیدن شیر از سینه حیوانات دوشیدند و به شدت به زمین ریختند. زمانی که ابرها سینه خود را به زمین ساییدند، و آنچه از باران داشتند بر زمین پاشیدند، خداوند در زمینهای خشک گیاه، و در دامن کوهها سبزه رویاند، در این وقت زمین با آرایش مرغزارهای خود به شادی نشست، و از پرده لطیفی از شکوفههای خوشبو و زیبا که بر خود پوشیده بود، و از نظم دقیق شکوفهها و بوتههای با طراوت که چهره آن را میآراست به نشاط و بهجت برخاست، و خداوند آن نباتات و گلها را توشه آدمیان و روزی چهارپایان قرار داد. و نیز راههای فراخ در اطراف زمین باز کرد، و برای روندگان نشانههایی نهاد تا به هر جا که بخواهند آمد و شد کنند.
هنگامی که زمین را برای زندگی آماده کرد، و فرمان خود را جاری ساخت آدم (ع) را از میان مخلوق خود اختیار کرد، و او را اولین نوع از آفرینش انسان قرار داد....
به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند، زینب (س) این اسطوره تاریخ را می گویم. آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند. آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یار برادر، سالار قافله حسینی و غم خوار اسیران باشد. آمده بود تا فریاد بلند مظلومان باشد؛ فریادی که پژواک آن هنوز هم از ورای تاریخ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.
اسیران بر هودجی از خون نشسته بودند. با حسین آمده بودند و بی حسین بر می گشتند و سالار قافله، زینب بود؛ هر چند خمیده و شکسته دل، ولی به پاسداری از حقیقت ایستاده بود تا امتداد راه برادر باشد. وصیت برادر این بود که "زینبم، بعد از من مبادا روی بخراشی و گریبان بدری و جزع و فزع کنی." و زینب اکنون آرام چون شقایقی داغ دار با مصیبتی عظیم در دل همراه قافله شده بود.
زینب (علیهاالسلام) در خانه رفیع امامت رشد یافته، از لبان وحی علم آموخته، و در دامان کرامت پرورش یافته بود. او لباس پاکی و تقوا پوشیده بود و به آداب و اخلاق اسلامی مزین گشته بود. زینب (س) فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شکیبایی را از حسن و مظلومیت در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود؛ او روح بلند و رضا بود.
حضرت زینب (س) در خضوع و خشوع و عبادت و بندگی، وارث پدر و مادر بود. او بیش تر شب ها را با عبادت و بندگی حضرت حق به صبح می رساند و همواره قرآن تلاوت می کرد. تهجد و شب زنده داری حضرت زینب (س) در طول حیات پربرکتش نشد؛ حتی در شب یازدهم محرم با آن همه رنج و خستگی و دیدن آن مصیبت های دلخراش هم به عبادت خدا پرداخت. حضرت سجاد (ع) می فرماید: " آن شب دیدم عمه ام بر سجاده نماز نشسته و مشغول عبادت است." و نیز از آن حضرت نقل شده که "عمه ام زینب با این همه مصیبت از کربلا تا شام، هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد" و نیز روایت می کنند: "چون امام حسین (ع) برای وداع با زینب (س) آمد، فرمود: خواهرم، مرا در نماز شب فراموش نکن."
زینب (علیهاالسلام) در ایام کودکی، با برادرش حسین (ع) انس و الفتی عجیب داشت و در کنار برادر، آرامش می یافت و دیده از دیدارش بر نمی بست و از حضور مبارکش دور نمی شد. روزی حضرت فاطمه (س) نزد پدر رفت و عرض کرد: "پدر جان، متعجبم از محبت فراوانی که میان زینب و حسین است. این دختر چنان است که بی دیدار حسین شکیبایی ندارد." رسول خدا (ص) چون این سخن بشنید، آه دردناکی از سینه برکشید و اشک دیده بر چهره روان کرد و فرمود: "ای روشنی چشم من، این دختر با حسین به کربلا خواهد رفت و به هزار گونه رنج و بلا گرفتار خواهد شد."
حضرت زینب (س) تنها 56 سال امانت الهی خویش را بر دوش کشید. نقل است که در اواخر عمر آن بانوی بزرگ، در مدینه منوره قحطی پیش آمد. عبدالله بن جعفر، همسر حضرت زینب (س) در شام مزرعه ای داشت و ناچار به اتفاق همسر خود در آن دیار رحل اقامت افکند. حضرت در آن سرزمین بیمار شد و در همان جا روح خود، این امانت الهی را به صاحبش باز گرداند و با جسمی خسته از فراز و نشیب زمان و رنجور از جور مردمان به دیار باقی شتافت.
چشمانش را گشود و برای آخرین بار به دورترین نقطه خیره شد. در این مدت حتی یک لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاق بیش از پیش شعله کشید و یاد برادر تمام وجودش را پر کرده بود. لحظه وصال نزدیک بود. دوباره خیمه های آتش زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت. زینب (س) پلک ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت: "السلام علیک یا ابا عبدالله" و به برادر پیوست.
عروج ملکوتی آن بانوی مکرمه بنا به قول مشهور در پانزدهم رجب سال 62 قمری رخ داد. اینک مزار شریفش، قبله عاشقان خاندان عصمت و طهارت در دمشق (سوریه) است.
اگر واقعا طالب آشنایی با معارف حضرت خانم زینب(س) هستی روی یازینب کلیک کن
« هر وقت آقای کشمیری را می بینم به یاد امیرالمؤمنین - ع - می افتم... به نقل از جناب شیخ جعفر مجتهدی »
زندگی پربار آیت الله کشمیری - ره ، دارای ویژگی ها و نکات فراوان قابل ذکری است که قبل از مطالعه سایر قسمتها جای آن دارد که به برخی از مهمترین آنها اشاره کنیم :
1- محبت به امیرالمومنین علی ( ع )
یکی از برجسته ترین نکاتی که در سراسر زندگی ایشان ملاحظه می شود ، عشق وافر به حضرت علی ( ع ) است . تا جایی که وقتی ایشان به اجبار صدامیان مجبور به هجرت از شهر مقدس نجف می شود ، داغ این هجران تا پایان عمر بر سینه ایشان می ماند .
در اعمال و رفتار نیز ملاک ایشان ، دوستی و محبت حضرت امیر ( ع ) است .
2- دوستی با بزرگان و اولیا خدا
از آنجاییکه ایشان از ابتدای کودکی در میان بزرگانی چون شیخ مرتضی طالقانی ، آیت الله سید علی قاضی و ... حضور می یابد ، سینه ایشان مملو از خاطرات و کرامات این بزرگان است که به جهت نکات اخلاقی نهفته در آن بسیار مغتنم است .
3- استاد در علم ذکر
و ناگفته نیز پیداست که ایشان به دلیل روش و سیره خاص خود و همچنین برخورداری از انفاس بسیاری بزرگان و اولیا خدا ، در علم ذکر یکی از سرآمد های این دوران بوده اند و برخلاف بسیاری از مدعیان دروغین ، در این مسیر کاملا مقید به سیره اهل بیت - ع - و دستورات شرع بودند .
در سیره و روش آیت الله کشمیری ، برای گفتن هر ذکر باید از استاد حاذق اجازه داشت ، تا بدینوسیله شرایط لازم و کافی برای رسیدن به مقصود حاصل گردد ( همانند استفاده از دارو تحت نظر پزشک ) و نباید به صرف خواندن یا شنیدن ذکری بدون اجازه به انجام آن پرداخت ، خود ایشان نیز به مدد همین اجازه ها و انفاس بزرگان و اولیا خدا در این راه قدم گذاشتند ...
به همین دلیل جهت حفظ رویه قبلی و پیروی از سنت حسنه استاد ، از ذکر آنها خودداری نمودیم ...
حکایت:
روزی در خدمت آقا سید هاشم حداد بودم، سرش را پائین انداخت و این آیه شریفه را خواند :
« قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین ( انعام: 162)
بگو همانا نماز من و پرستش و زندگیم و مرگم از آن خداوند جهانیان است»
سپس حقایق آیه شریفه را با تفسیری بالاتر و برتر از مطالبی که در کتاب اسفار ملاصدار آورده است روشن کرد.
« هر وقت آقای کشمیری را می بینم به یاد امیرالمؤمنین - ع - می افتم... به نقل از جناب شیخ جعفر مجتهدی »
برای مطالعه زندگی پربار آیت الله کشمیری - ره بر روی صلوات کلیک کنید
ماه مبارک رجب آمده تا دلهای مجذوب را به میهمانی شعبان ببرد.
رجب واقعاً ماه خداست. ماهی که تلنگری به دلت میخورد که معبودت را چگونه می پرستی و....
خوشا به حال آنانکه رجب را از پیشگاه معبود شروع کردند و به سوی نور شتافتند.
هلال ماه رجب 1427 قمری، زندگی و تولـدی دوباره را بـه عاشقان نوید می دهد. ماه رجـب فصل جدیدی در کتاب زندگی می گشاید که از عطر دل انگیز نیایش سرشار است. پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) با دیدن هلال ماه مبارک رجب، دست به دعا بر می داشت و پس از حمد و ثنای الهی، سی بار تکبیر و لااله الا اللّه می گفت و می فرمود: ماه رجب، ماه استغفار برای امت من است. در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده مهربان است.
در ماه رجب فرشته ای تا صبح اینگونه ندا می دهد: خوشا به حال رجبیّون، خوشا به حال آنان که والایی ماه رجب را دریافته اند، خوشا به حال آنان که از برکت ماه رجب نصیبی اندوخته اند.
پوینده طریق بندگی و سالک راه ملکوت و رهسپار وادی معرفت و چشم انتظار بهار طاعت و مشتاق دعا و مناجات و مسئلت که شیر روز و زاهدی در دل ظلمت است و با اقلیم توحید آشنایی دارد و از جام محبت و دلدادگی جرعه هایی جانبخش نوشیده و طالب قرب، کرامت، تعالی و فضیلت می باشد گاه رسیدن پر برکت سال همچون رجب، شعبان و رمضان همچون انسان هایی تشنه و مشتاق در انتظار گمشده آشنای خود در این مواقع بسر می برد تا از آب گوارا و نوشین حیات و معنویت سیراب شده و روح و روان خود را جانی نوین و طیب و طاهر ببخشد و با نظافت خانه دل و آراستن درون، خود را برای میهمانی خدا و درک لیله القدر ماه مبارک مهیا کند.
آنان که در وادی مراقبه و شهود در محضر خدای متعال گام برمی دارند چه خوب قدر چنین ایامی را می دانند و بسیار سخت تر و هوشیارتر و جدی تر از دنیاطلبان، به دنبال آن هستند تا مبادا سودی فانی و متاعی ارزانی از این نشئه از دستشان بیرون رود، مراقبند تا نکند نفعی باقی و تجارتی راقی برای آخرت، از کفشان ربوده گردد که زیان و نقصان را در این می بینند.
بر کسی که می خواهد به تصفیه درون بپردازد لازم است که برای دستیابی به خرسندی خداوند تمامی توش و توان خود را به کار گیرد و برای خالص نمودن اعمال و احوال خویش و مصون نگه داشتن آنها از هر گزندی، در ایام ماه رجب مبادرت ورزد که اگر بنده ای به اندک عملی به این شیوه و با این خصوصیات توفیق یابد او را کفایت می کند، زیرا پاداشی که پروردگار برای عمل ناب و عاری از آلودگی خودخواهی و شرک و نفاق، در نظر گرفته از حساب و شماره بیرون است.
از امام صادق(ع) نقل شده که پیامبر ختمی مرتبت، حضرت محمد مصطفی (ص) فرمود:
ماه رجب، ماه خداست در غایت حرمت و فضیلت. اگر کسی روزی از این ماه را روزه بگیرد خدای را خشنود و شعله غضب الهی را خاموش نموده است و دری از درهای جهنم به روی او بسته می شود. رجب ماه استغفار امت من است، پس در این ماه طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را ((اصب)) می گویند زیرا که رحمت خداوند در این ماه بر امت من بسیار ریخته می شود، پس بسیار بگوئید استغفر الله و اسئله التوبه.
اولین شب جمعه ماه رجب را لیلة الرغائب نامند. در این شب ملائک بر زمین نزول می کنند. برای این شب عملی از رسول خدا صلی الله علیه و آله ذکر شده است که فضیلت بسیاری دارد و بدین قرار است:
روز پنج شنبه اول آن ماه - در صورت امکان و بلا مانع بودن- روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد، ما بین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم می شود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود. و چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر "اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله" گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر "سبوح قدوس رب الملائکة و الروح" گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر "رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم" گفته شود. در اینجا می توان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود. ان شاء الله به استجابت می رسد.
پیامبر اکرم صلوات الله علیه در فضیلت این نماز می فرماید: کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش می فرستد. پس او به آن فرد می گوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی. میّت می پرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیده ام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده ام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیده ام. آن زیباروی پاسخ می دهد: من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمده ام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداى بخشاینده مهربان
یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ
اى که براى هر خیرى به او امید دارم و از خشمش
عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ یا مَنْ یُعْطى مَنْ سَئَلَهُ یا
در هر شرى ایمنى جویم اى که مى دهد (عطاى ) بسیار در برابر (طاعت ) اندک اى که عطا کنى به هرکه از تو خواهد اى
مَنْ یُعْطى مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً اَعْطِنى
که عطا کنى به کسى که از تو نخواهد و نه تو را بشناسد از روى نعمت بخشى و مهرورزى عطا کن به من
بِمَسْئَلَتى اِیّاکَ جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَةِ وَاصْرِفْ عَنّى
به خاطر درخواستى که از تو کردم همه خوبى دنیا و همه خوبى و خیر آخرت را و بگردان از من
بِمَسْئَلَتى اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَةِ فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ
به خاطر همان درخواستى که از تو کردم همه شر دنیا و شر آخرت را زیرا آنچه تو دهى چیزى کم ندارد (یا کم نیاید) و
وَ زِِدْنى مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ
بیفزا بر من از فضلت اى بزرگوار
یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا ذَاالنَّعْماَّءِ
اى صاحب جلالت و بزرگوارى اى صاحب نعمت
وَالْجُودِ یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتى عَلَى النّار.ِ
و جود اى صاحب بخشش و عطا، حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ.
متونی در همین زمینه (بر روی عکس ها کلیک کنید) :
پنجمین دوره آموزشی و پژوهشی «راویان نور» در تهران برگزار میشود |
گروه خبرنگاران افتخاری / محمدرضا عیسوند: پنجمین دوره آموزشی و پژوهشی «راویان نور» تابستان امسال بههمت بسیج دانشجویی دانشگاههای استان تهران برگزار میشود.
|
از جمله اساتید سالهای گذشته دورههای آموزشی راویان میتوان به سرداران «محسن رضایی»، «غلامعلی رشید»، «فتحالله جعفری»، «باقرزاده»، «محسن رشید»، «علائی»، «سعید قاسمی»، استاد «درودیان» و «پناهیان» اشاره کرد.
مهلت ثبتنام آن تا ۲۵ تیرماه جاری خواهد بود و آقایان میتوانند برای نامنویسی به ستاد مرکزی راهیان نور در میدان فردوسی، ابتدای ایرانشهر، کوچه شناسا و بانوان به ناحیه بسیج دانشجویی استان تهران در خیابان ولیعصر، ضلع جنوبی بوستان دانشجو، خیابان شهید هاشمیفر، خیابان پروفسور هانری کربن (مرجان سابق) شماره سه مراجعه کنند.
همچنین تلفنهای ۱۹ـ۸۸۳۴۲۳۱۷ و ۰۹۱۲۴۲۵۳۰۷۲ ویژه آقایان و ۶۶۷۲۲۲۱۴ ویژه بانوان آماده نامنویسی و پاسخ به سؤالهای علاقهمندان است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
توطئه! / ازمطابقت یقینی احادیث نزدیک ظهور با اوضاع عراق و داعش خ
جنگ نرم یعنی ... اسارت روح
نجاتم بده خدا... کلیپ صوتی تنظیم دیجیتال سخنرانی حجت الاسلام آقا
مولانا واقعه کربلا را قبول ندارد / جایگاه گریه بر سیدالشهدا(ع) د
آرمادیلو چیست؟ / armadillos / نماد جام جهانی برزیل
غربت امام عصر...
معلم شهید انقلاب ما، دستمایه طنز نیست!
فرقی نمیکند
نبوغ ریاضی امیر المومنین امام علی علیه السلام
چرا اول سال قمری محرم است در حالی که هجرت پیامبر یکم ربیع الاول
[عناوین آرشیوشده]