[ و ابن جریر طبرى در تاریخ خود از عبد الرحمن پسر ابى لیلى فقیه روایت کرده است ، و عبد الرحمن از آنان بود که با پسر اشعث براى جنگ با حجاج برون شد . عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگیختن مردم به جهاد گفت : روزى که با مردم شام دیدار کردیم ، شنیدم على ( ع ) مى‏فرمود : ] اى مؤمنان آن که بیند ستمى مى‏رانند یا مردم را به منکرى مى‏خوانند و او به دل خود آن را نپسندد ، سالم مانده و گناه نورزیده ، و آن که آن را به زبان انکار کرد ، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است ، و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد ، او کسى است که راه رستگارى را یافت و بر آن ایستاد ، و نور یقین در دلش تافت . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 91 فروردین 16 , ساعت 5:32 عصر

فرقی نمی‌کند

در کوچه‌های مدینه یا در خیابان‌های مـنامه؛

دســتِ شـرطـه‌های حـجاز هـــمـــیشه ســنگیـــن است.

حمله شرطه ها به یک زن!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در بــــا مـــادر هــــم قافــــیه شــــد

کـــــوچــــه بـــا کـــــوفــــه

و آه بــــا چــــاه

علـــے امــــاقـــافـــــیه را باخـــــت

بعــــد از فاطمـــــه...

♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊♦◊
ایــــن همــــه واژه

چـــرا "در " با "مادر "

هـــم قافیــــه شـــود ؟



لیست کل یادداشت های این وبلاگ