سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در گذشته مرا برادرى بود که در راه خدا برادریم مى‏نمود . خردى دنیا در دیده‏اش وى را در چشم من بزرگ مى‏داشت ، و شکم بر او سلطه‏اى نداشت ، پس آنچه نمى‏یافت آرزو نمى‏کرد و آنچه را مى‏یافت فراوان به کار نمى‏برد . بیشتر روزهایش را خاموش مى‏ماند ، و اگر سخن مى‏گفت گویندگان را از سخن مى‏ماند و تشنگى پرسندگان را فرو مى‏نشاند . افتاده بود و در دیده‏ها ناتوان ، و به هنگام کار چون شیر بیشه و مار بیابان . تا نزد قاضى نمى‏رفت حجّت نمى‏آورد و کسى را که عذرى داشت . سرزنش نمى‏نمود ، تا عذرش را مى‏شنود . از درد شکوه نمى‏نمود مگر آنگاه که بهبود یافته بود . آنچه را مى‏کرد مى‏گفت و بدانچه نمى‏کرد دهان نمى‏گشود . اگر با او جدال مى‏کردند خاموشى مى‏گزید و اگر در گفتار بر او پیروز مى‏شدند ، در خاموشى مغلوب نمى‏گردید . بر آنچه مى‏شنود حریصتر بود تا آنچه گوید ، و گاهى که او را دو کار پیش مى‏آمد مى‏نگریست که کدام به خواهش نفس نزدیکتر است تا راه مخالف آن را پوید بر شما باد چنین خصلتها را یافتن و در به دست آوردنش بر یکدیگر پیشى گرفتن . و اگر نتوانستید ، بدانید که اندک را به دست آوردن بهتر تا همه را واگذاردن . [نهج البلاغه]
 
شنبه 86 آذر 10 , ساعت 9:49 عصر

 

انان که رنگ پریدگی پاییز را دوست ندارند نمی فهمند پاییز همان بهاری است که عاشق شده

  

گفتند : شکست یعنی تو یک انسان در هم شکسته ای .
 
گفت : نه شکست یعنی من هنوز موفق نشده ام .
  
 
گفتند : شکست یعنی تو هیچ کاری نکرده ای .
 
گفت : نه شکست یعنی من هنوز چیزی را که باید ، یاد نگرفته ام .
 
 
گفتند : شکست یعنی تویک آدم احمق بوده ای .
 
گفت : نه شکست یعنی من به اندازه کافی جرات و جسارت داشته ام .
 
 
گفتند : شکست یعنی تو دیگر به آن نمی رسی .
 
گفت : نه شکست یعنی من باید از راهی دیگر به سوی هدفم حرکت کنم .
  
 
گفتند : شکست یعنی توحقیر و نادان هستی .
 
گفت : شکست یعنی من هنوز کامل نیستم .
  
 
گفتند : شکست یعنی تو زندگیت را تلف کرده ای .
 
گفت : نه شکست یعنی من بها نه ای برای شروع کردن دارم .
  
 
گفتند : شکست یعنی تو دیگر باید تسلیم شوی .
 
گفت : نه شکست یعنی من باید بیشتر تلاش کنم .
 
 


لیست کل یادداشت های این وبلاگ