چگونه نماز بخوانیم...؟
به درستى که پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود:
نماز را همچون محتضر و کسى که آخرین لحظات عمرش را مىگذراند، به جاى آور!
پس هنگامى که به نماز وارد شدى، بگو این آخرین نماز من در دنیاست و اینچنین باش که گویا بهشت در برابر توست و آتش جهنم زیرپایت و فرشته مرگ پشتسرت و پیامبران سمت راست تو و ملائکه الهى سمت چپ و پروردگار عالمیان از بالاى سر بر تو مطلع و آگاه است، پس بیاندیش که در برابر چه کسى ایستادهاى؟ و با چه کسى مناجات مىکنى؟ و چه کسى بر تو ناظر است؟!
نماز که از سوى آفریننده حکیم، بر انسان واجب گشته، خود نمونهاى از یک عمل اعجازآمیز است که در آن به تمام ابعاد وجودى انسان و به همه شرائط زندگى او توجه شده است، ابعاد اعتقادى عرفانى، اخلاقى، تربیتى، اجتماعى، حقوقى، اقتصادى، سیاسى و بهداشت روح و جسم مورد توجه است، آزادى و آزادگى تنها در این مسیر ممکن و متصور است که در شبانه روز بارها و بارها مىگوئیم «ایاک نعبد و ایاک نستعین» (تنها و تنها تو را مىپرستیم و تنها از تو طلب یارى مىجوئیم).
اگر ما تنها به همه شرائط نماز عمل کنیم و به ابعاد آن توجه نمائیم در واقع به همه وظائف انسانى عمل مىکنیم و از همه مفاسد و زشتیها، در امان مىمانیم، به همین جهتبوده که مولاى آزادگان امام علىعلیه السلام فرمودند: «والله الله فى الصلاة فانها عمود دینکم» (خدااى را خدا را درباره نماز که آن استوانه محکم دین شماست.
امامعلیه السلام حتى در میدان جنگ نماز را از اول وقتبه تاخیر نمىاندازد زیرا مقتدایش حضرت رسول اکرمصلى الله علیه وآله به او فرموده بود: «ولا یؤخرها فان فى تاخیرها من غیر علة غضب الله عزوجل» (اى على نماز را تاخیر میفکن زیرا در تاخیر افکندن آن بدون علت و جهت موجب خشم و غضب خداوندى خواهد بود(.
انسان که به هر صورت در کشاکش روزگار و در گرداب مادیات به سر مىبرد و دست و پا مىزند با داشتن بعد حیوانى و غرائز گوناگون، همواره با حوادث و پیشآمدها دست و پنجه نرم مىکند، با انواع سختىها و مشکلات روبرو است و چه بسا ناکامیها و شکستها و عوامل مختلف دیگر زندگى را براى او تیره و تار سازد و به افسردگى، انده و غمهاى سهمگین و یاس و ناامیدى مبتلا گردد، در اینگونه موارد علاوه بر طبیب و دارو و درمان، داروئى لازم است که بر روح و جان انسان اثر بگذارد و طبیبى قدرتمند لازم است که دست انسان را گرفته از گرداب مهلکهها و دردها نجات بخشد و موجب آرامش و اطمینان خاطر گردد، این طبیب جز معشوق و معبود عالمیان و خداى مهربان نیست و این دارو جز نام و یاد او عشق دیدار او و راز و نیاز با او عامل دیگر و چیز دیگرى نمىتواند باشد که به گفته امام علىعلیه السلام «یا من اسمه دواء و ذکره ...که خداوند خود اعلام کرده مىفرماید: الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب» (تنها با یاد خدا دلها آرامش مىگیرند) نماز که مصدق اتم ذکر و نمونه اکمل دعا و نیایش است، مؤثرترین و بهترین وسیله آرامش است که در اینجا، انسان از همه گردابها و غرق شدنها نجات یافته و در پناهگاهى مطمئن و ساحلى آرام، سکنى گزیده است.
و لذا افراد با ایمان و نمازخوان هرگز به نگرانیها و اضطرابها و افسردگیهاى آنچنانى مبتلا نمىشوند و هرگز یاس و نومیدى آنان را از پاى درنمىآورد و از هیچ حادثهاى و رخدادى نمىترسند و نمىنالند.
خدا را براى خدا بخوانیم
مىگویند: سلطان محمود غزنوى براى آزمایش درباریانش که چقدر به او وفادارند، کاروانى به راه انداخت و صندوق جواهرى را بر شترى نهاد اما در آنرا قفل نکرد. در مسیر راه به درّهاى رسیدند او شتر را رَم داد، صندوق برگشت و جواهرات به درّه سرازیر شد. سلطان گفت: هر کس هر جواهرى به دستش رسید از آنِ او باشد، اطرافیان شاه را رها کردند و به سراغ جمع کردنِ درّ و گوهر رفتند.
در این میان دید که اَیاز جواهرات را رها کرده و به دنبال سلطان آمده است. از او پرسید تو چرا به سراغ جواهرات نرفتى؟ ایاز در جواب گفت:
منم در قفاى تو مىتاختم
زخدمت به نعمت نپرداختم
آنگاه مولوى از این ماجرا نتیجهگیرى کرده و مىگوید:
گر از دوست چشمت به احسان اوست
تو در بند خویشى نه در بند دوست
مدار عبادت، رضاى خدا
همانگونه که کرات آسمانى و زمین در عین حرکتهاى مختلفِ وضعى و انتقالى، همواره مدار ثابتى دارند، عبادات نیز با همه شکلها و صورتهاى مختلفشان بر مدار ثابتى قرار دارند که آن رضاى خداوند است، گرچه شرائط زمانى و مکانى، فردى و اجتماعى نوعِ حرکت در این مدار را تعیین مىکنند.
مثلاً مسافرت، نماز را دو رکعتى مىکند و بیمارى، شکل نماز را تغییر مىدهد، اما نماز دو رکعتى و یا شکسته نیز نماز است و بر مدار یاد خدا و رضاى او و انجام فرمان او قرار دارد. «وَأَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِى» (9)
روحیه عبادت
عبادت، غذاى روح است وبهترین غذا آنست که جذب بدن شود، بهترین عبادت نیز آنست که جذب روح شود، یعنى با نشاط وحضور قلب انجام گیرد. غذاى زیاد خوردن کارساز نیست، غذاى مفید خوردن مهّم است.
پیامبر اکرمصلى الله علیه وآله به جابربن عبداللّه انصارى فرمود: «اِنَّ هذَا الدّینَ لَمَتینٌ
فطرت و عبادت
بعضى کارهاى ما بر اساس عادت است و برخى بر پایه فطرت؛ آنچه عادت است هم مىتواند با ارزش باشد، مثل عادت به ورزش و هم مىتواند بىارزش باشد، مانند عادت به سیگار. اما اگر امرى فطرى شد، یعنى بر اساس فطرت و سرشتِ پاکى که خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده انجام شد، همواره با ارزش است.
عبادت، داروخانه شبانهروزى
هر کس در هر لحظه و در هر شرایطى بدون هیچ وقت قبلى و واسطهاى مىتواند با خدا ارتباط برقرار کند. هر چند اوقاتى مخصوص از قبیل هنگام سحر، غروب جمعه، پس از خطبههاى نماز جمعه، هنگام نزول باران و یا شب قدر، دعا و عبادت حال دیگرى دارد، اما دعا و نیایش اختصاصى به این اوقات ندارد.
عبادت در هر حال داروى غفلت و نسیان و عصیان است. «أَقِمِ الصَّلوةَ لِذِکرِى» مایه آرامش و اطمینان خاطر و زدونِ اضطرابها و دلنگرانىهاست. «اَلا بِذکرِاللّهِ تَطمَئنُّ القُلُوب»
شب است و نام تو را عارفانه میخوانم
ببین که شعر تو را بی بهانه میخوانم
شب است و مرغ شب و ذکر حمد ایزد پاک
و من که ذکر تو را جاودانه میخوانم
به کلبه دل من عاشقانه کن گذری
که من همیشه تو را ، عاشقانه میخوانم
جوانه میشکفد دردلم به عشق وصال
و من ، دوباره تو را چون جوانه میخوانم
أسیر موج دعایم ، کسی نمیداند
که زیر موج ، غزل از کرانه میخوانم
در این غروب غم انگیز ، همدم من باش
ببین که شعر تو را ، بی بهانه میخوانم